یوسف پیامبر نبود. جوانی روستایی و فقیر بود که برای سیراب کردن گوسفندان تشنه اش چاهی حفر کرد و با قناتی آب آن چاه را به روستای محل سکونتش منتقل کرد. سالهای سال مردم روستا از آب آن قنات نوشیدند و بعد ها به یاد همنامی اش با یوسف پیامبر روستا را "مصر" نامگذاشتند.
اکنون نام کویر مصر، مردم ایران را به یاد کشور اهرام های راز آلود و فراعنه می اندازد. اما مصر کویریست در همین حوالی ، بیخ گوش خودمان. نه فرعونی دارد و نه قصر و بارگاهی. نه گورستانهایش شباهتی به اهرام چند هزار ساله دارد و نه خانه هایش به خانه های خشت و گلی مردم بنی اسرائیل. نه نیلی دارد نه موسی ای نه یوسفی و نه بعقوبی. کویر مصر مثل تمام چیزهای دم دستی دیگر است که نادیده شان می گیریم.
مصر همانند یوسفش جوان است. شاید از عمر این روستا بیش از صد سال نگذرد. اما خوی کویری با همه ی جوانی، مهمان نوازی را به او شناسانده. مهمان نوازی ذات مردمان کویر است. آنها به جبر جغرافیا آرام، سختکوش و پرغرورند. آنها ساکنان همان مصری اند که به قول دکتر علی صباقیان می توان بدون ویزا به آن سفر کرد.
اگر روزی این کویر رمز آلود را برای سفر انتخاب کردید آسمان زیبای پر ستاره اش در بهار و اوایل اسفند را از دست ندهید.