تماشای دلفینها و رفتن به جزیره هنگام، از بخشهای خاطرهانگیز سفر به قشم است. جزیره هنگام و قشم با قایق فاصلهای کمتر از چند دقیقه دارند، پس نیازی نیست که صبح خیلی سخت و زود بلند شوید و میتوانید صبحانه از دست پخت فاطمه خانم (همسر پرویز) هم لذتی دوچندان برده و آماده دلفینها و جزیره زیبای هنگام شوید. در راه، نزدیک اسکله، رشته کوههایی آن طرف دریا در دور دست به چشم میخورند. قبل این که فکری بکنید، پرویز میگوید: "این کوههای عمان است."
به اسکله که میرسید، شاید به نظر کمی شلوغ بیاید ولی کمتر از چند دقیقه در گروههای ده نفره وارد قایق موتوری ناخدایان عموما جوان میشوید. ناخدای ما، جوانی ۲۳ ساله به نام بنیامین است. متولد هنگام، شوخ و سبزه. همان ابتدا برای شکستن یخ مجلس، ما را به یک دهن بندری ناب مهمان کرد: "سیاه نرمه نرمه، سیاه توبه توبه... سیاه زعفرانم سیاه..." به وجد آمدیم و خود را به عنوان یک ناخدا در جستجوی دلفین تصور کردیم.
به دنبال دلفینها رفتن به نوعی قمار سفر است! نباید دلفینها را ترساند و باید با صبر و آرامش "چشمه به چشمه کو به کو" چشمتان به دنبالشان باشد.نکند امروز نیایند؟ این را یکی از همسفران از بنیامین پرسید و او گفت: "اون قدر میچرخم تا پیداشون کنم" همان موقع گروهی از ۵-۶ دلفین از سمت راست قایق به هوا پریدند! آرام، بازیگوش و آزادپس از تعقیب دلفینها، به جزیره هنگام میرسیم.
دلفینها بازیگوش ولی آراماند
جزیرهای که دور تا دور آن ماهیان آکواریومی زیبایی زندگی میکنند که بلیط دیدنشان خرده نان است. از کجا تهیه کنید؟ میگویم...نیمی از بازارچه جزیره هنگام، سمبوسه فروشان هستند. از کنارشان ساده نگذرید. هر کدام سلیقه و فرمول پخت خاص خود را دارند. زنان بومی (عموما اهل هنگام) گروه گروه در لحظه در حال درست کردن سمبوسههای کمنظیر میگو خود هستند. بعضی ماهی شیر را در لحظه سوخاری کرده و به عنوان اسنکبه شما میدهند و گاهی میگو.شکمگردی که کردید، نوبت بلیط ماهیهای آکواریومی است! یا از غذای خود خورده نان دارید و یا از زنان آشپز محلی طلب خورده نان میکنید. دوباره که به قایق سوار میشوید نانها را خورد کرده بر روی دریا میریزید. در چشم برهمزدنیدستهای از چند صد ماهی زیبا و به اصطلاح آکواریومی به سطح آب میآیند و..
بازار محلی جزیره هنگام علاوه بر خوراکیهای محلی صنایع دستی هم دارد
الان یک ساعتی هست که همراه ناخدا بنیامین هنگام و اطراف را گشتهایم. پرویز هر از گاهی به بنیامین میگوید: «تند برو، یه چیزی بخون» بنیامین هم بدون هیچ تردیدی لبخندی به پرویز میزند، زیر لب آهنگی بندری میخواند و گاز قایقش را میگیرد.
همان لحظه است که دل باخته نسیم دریا، حضور دلفینها، صدای بنیامین و خورشید جنوب میشوید. حسی که وقتی به خانه بازگشتید، متوجه اعتیادش میشوید.
قشم اعتیاد دارد، مراقب باشید.
پیشنهاد: اگر قصد سفر به جزیره هنگام با این حال و هوا را دارید. به برنامه تور قشم ژیوار سری بزنید.