طبیعت بخشنده، زیست بوم این منطق را بسیار پررونق کرده است. هم چشم انداز طبیعی منطقه است و هم چشم انداز انسانی آن. خرده فرهنگ های انسانی، گیلان و مازندران و گلستان را به موزاییکی از فرهنگ های بومی با لحجه ها، آداب و رسوم و شیوه های معیشتی متفاوت تبدیل کرده است. شماری از گونه های گیاهی و جانوری بی نظیر جهان نیز در این منطقه زیست می کنند. اینجا تنها زیستگاه ببر مازندران، قوی ترین گوشتخوار جهان بود که البته اکنون نسل آن منقرض شده است اما آهوی شوکا و درختان سرخدار این جنگل ها در جهان بی نظیرند. برای آمدن به اینجا باید یکی از جاده های منشعب از تهران، جاده چالوس، جاده ی هراز، جاده ی فیروزکوه و یا جاده ی رشت را انتخاب کرد. ما راه خزر را از منتهاالیه شمال غرب آن پی میگیریم به سمت شرق. 

ساحل خزر در غرب، برای ایران، از آستارا شروع میشود اما حیف است تا اینجا بیایی و استان اردبیل را نبینی. به همین خاطر ابتدای اه را از شمالی ترین شهر ایران، پارس آباد مغان، پی می گیریم، شهری سر نهاده بر ساحل ارس که از هر سو چراگاه های سرسبز آن را در بر گرفته اند. گویی ((میترا)) ایزد مالک دشت های پهناور و چراگاه های آباد در اساطیر باستانی ایران، بیش از هر جا به اینجا نظر لطف داشته است. رنگ سبز در دشت مغان از همه سو تا افق امتداد دارد. در امتداد این سرسبزی، به سمت جنوب، از همه چیز دیدنی تر عشایر ((شاهسون)) هستند با شترهای دو کوهان، آلاچیق های زیبا و لباس های رنگارنگشان. بر این زمینه ی سبز ، زن شاهسون که راه میرود، گویی دسته ی بزرگی از گل های صحرایی است که با باد روان اند. بیله سوار، گرمی ورضی، شهرهای کوچکی هستند با متوسط فاصله ی ۶۰ کیلومتری در مسیر راه تا به اردبیل میرسد. اردبیل به خاطر آب گرم سرعین، بقعه ی شیخ صفی، مسجد اعظم و قهوه خانه هایش شهرت دارد. مجموعه ی آب گرم سرعین یکی از بزرگ ترین مجموعه های آب گرم در جهان است. همه ساله صدهاهزار نفر از گوشه و کنار ایران برای استفاده از اثر شفابخش این آب ها به سرعین می آیند. از اردبیل میشود هم به غرب رفت و آذربایجان رابه سمت تبریز درنوردید و هم به جنوب، جاده ای که پس از عبور از شهر کوچک و زیبای گیوی که معماریش مانن یک امتداد میابد و پس از عبور از گردنه ی مرتفع الماس که دره های آن همیشه پر از ابر است، به جنگل انبوه اسالم میرسد که شاخ و برگ درختانش چنان در هم تنیده و فراز جاده را پوشانده اند که در روز هم ممکن است استفاده از چراغ های اتومبیل ضروری باشد.

از اردبیل جاده ی دیگری را پی میگیریم که به سمت شمال شرق و آستارا میرود. این جاده هم در نهایت به گیلان و اسالم خواهد رسید. ۲۴ کیلومتر پس از اردبیل به شهر کوچک نمین خواهیم رسید و ۵۲ کیلومتر بعد سرانجام آستارا، این بندر کوچک و خاطره انگیز، و البته خزر بزرگ، در مقابل رخ مینماید. آستارا معجونی از فرهنگ های گیلکی، آذری و حتی روسی است. مردم ایران این شهر را به خاطر بازارچه ی مرزی اش میشناسند که میتوان در آن جنس ارزان قیمت روسی خرید. بندرگاه آستارا نیز زیبا است. ۲۳ کیلومتر بعد از آستارا به لمیر می رسیم و بعد کم کم به پر باران ترین منطقه ی ایران، جایی که متوسط بارندگی اش سالانه از دوهزار میلی لیتر هم گاه بیشتر است. ۴۸ کیلومتر بعد از لمیر، به هشتپر مرکز منطقه ی تالش میرسیم. تالشی ها که هزاران سال ساکن کوهستان های غرب گیلان و شرق آذربایجان بوده اند تبار دو گانه ی گیلکی _ آذری دارند. سرزمین آنها زیباترین چشم اندازهای ایران را دارد و کوهستان صعب العبور و جنگل های انبوهش موجب شده اند فرهنگ تالشی پایدار و طبیعت آن بک بماند. اندک فاصله ای بعد از هشتپر به اسالم میرسیم و پس از آن گویش گیلکی جای گزین گویش تالشی مردم بومی ساکن اطراف جاده می شود.

برای رسیدن به بندر انزلی از اسالم به سمت جنوب شرق باید رفت و از رضوانشهر و کپور چال گذشت. از کپورچال جاده ساحلی می شود. بندر انزلی فعال ترین بندر ساحل جنوب خزر معیشتش را مدیون خزر و شهرتش را مدیون تالاب آن است. تالاب انزلی با آبگیرها و نیزارهای وسیعش بهشت میلیون ها پرنده ی مهاجر و بومی است که در پرواز دائمی شان آسمان تالاب را شکوهی همیشگی می بخشند. 

 

    

 asalem