از رامسر تا نور، جایی است که به دلیل چسبیدن لبه ی دامنه ی البرز به خزر، جنگل به دریا فرود می آید و جاده درست از میان جنگل و دریا می گذرد. فقط در یک روز مه آلود پاییزی که جنگل همچون آتش یکپارچه زرد و قرمز و نارنجی شده است اگر از این جاده بگذرید، درمی یابید که چرا جان اشتاین بک گفته است : (( بعد از سالها تجربه در می یابیم که ما به سفر نمی رویم، این سفر است که ما را با خود می برد)) از نور به محمود آباد می رسیم با ساحل ماسه ای زیبایش و بعد بابلسر که ویلاهای ساحلی اش در همه جای خزر بی رقیب اند. اگر از جاده هراز بروید به محمودآباد میرسید و اگر از جاده فیروزکوه بروید به بابلسر. این دو جاده نیز با ییلاقات کوهستانی و چشم اندازهای جنگلی شان زیبایی های خاص خود را دارند. اگر بخواهید همچنان جاده ساحلی را پی بگیرید بعد از بابلسر به خزر آباد و شهر کوچک ((کنار دریا)) میرسید. از اینجا جاده به سمت جنوب شرق میپیچد و از دریا دور می شود. در این مسیر پس از عبور از بابل، ساری، بهشهر و گلوگاه، استان مازندران را پشت سر می گذارید و وارد استان گلستان می شوید. در سمت شمال جاده، با فاصله ی نه چندان دوری خلیج گرگان قرار دارد و بعد شبه جزیره ی آبسکون یا آشوراده، که روزگاری بسیار زیبا و آباد بود اما در سال های اخیر پیشروی خزر آن را متروک کرده است. البته اینجا هنوز بهشت پرندگان کوچنده است. شبه جزیره آشوراده حتی تا ابتدای قرن حاضر نیز یکی از زیستگاه های اصلی ببر مازندران بود. از گلوگاه به کردکوی می رسید و اینجا راه دو شاخه می شود: یکی به شمال می رود یکی به شرق. جاده ای که به شمال می رود ابتدای جنوبی ساحل شرقی خزر را پیش می گیرد. نخستین شهر، درست در گوشه ی جنوب شرق خزر، بندر ترکمن است که صیادان آن همه روزه با صید ماهیان خاویاری، مرغوب ترین و گران ترین خاویار جهان را تولید می کنند. از بندر ترکمن به گمیشان (یا گمیش تپه) و سرانجام در آخرین نقطه از مرز ایران به بندر کوچک مخدومقلی میرسید. این دو شهر آمیزه ای هستند از فرهنگ های مازندرانی، ترکمن، روسی و حتی قراق، و معماری شان با همه ی شهرهای شمال ایران متفاوت است.