معمولا خانم ها هر روز به میزان قابل توجهی نان می پزند و در اختیار مردها، جهت صرف نهار و شام قرار می دهند. صبح خیلی زود، تعدادی از مردان آشپز، دیگ ها را روی اجاق ها گذاشته و مقدار زیادی گوشت گوسفند و گاو نذری را، با سایر مواد داخل آنها می ریزند و آش مخصوص را می پزند و هنگام نهار و شام بین مردم احسان می کنند.
در روز خاصی، پس از صرف نهار، مردان در پشت بام وسیع یکی از منازل به رقص گروهی عرفانی می پردازند.
شیوه ی اجرای این رقص بدین شکل است که کلیه ی مردها دست ها را به کمر یکدیگر حلقه میکنند و آرام آرام می چرخند و تعدادی مابین سه تا هشت نفر نیز در وسط گروه رقصنده، دایره وار می چرخند و مرتبا سرهایشان را تکان می دهند و موهای بلندشان را آشفته می کنند. این حرکات آنقدر تکرار میشد که معمولا چند تایی از آنها از خود بی خود شده و چاقو، قیچی، سیخ کباب و... را در بدن خود فرو می کنند. برای این که افراد آسیبی به خود نرسانند دیگران جلوی این اشخاص را می گیرند.
پس از پایان رقص، شب هنگام به خانه ای که گویا خانه ی پیر است وارد می شوند و به خواندن اشعاری در وصف پیر می پردازند و آنگاه لنگه کفش و تسبیحی را که در صندوق یکی از اتاق ها است و معتقدند به پیر شالیار تعلق دارد، از صندوق درمی آورند و دست به دست می دهند و با احترام خاص می بوسند و در آخر دوباره آن ها را به صندوق می گذارند.روز آخر انجام مراسم (معمولاروز جمعه) ماست و نان تهیه می کنند و به صورت گروهی به سمت آرامگاه پیر می روند. به محض ورود به محوطه ی آرامگاه، کفش ها را از پا در می آورند و پای برهنه، زمین را می بوسند و آنگاه به زیارت پیر مشغول می شوند و دستمال هایی نیز جهت گرفتن حاجت به دیوارها و درخت های محوطه ی آرامگاه می آویزند. سپس به خوردن نان و ماست می پردازند، زیرا معتقدند خوردن نان و ماست روز آخر در جوار آرامگاه پیر، تبرک است و در درمان بیماری ها موثر است. غروب همان روز (روز هفتم) مراسم پایان می پذیرد.
علاوه بر بهمن ماه هر ساله در ۱۵ اردیبهشت نیز مراسم خاصی در جوار پیر شالیار برگزار می شود.