نه اینکه شمال بد باشد یا اینکه در شمال به آدم بد بگذرد، نه، اما گاهی آدم احساس می‌کند که لازم نیست این همه آدم در یک زمان مشخص به یکسری نقاط خاص بروند و اینطوری آنجا را آلوده کنند و ضربه بزنند. تازه اینهمه جای جدید، اینهمه خرده فرهنگ‌های مختلف و آدم‌های تازه. همه اینها که گفتیم انگیزه‌های لازم برای رفتن به نقاط جدید است. درست است که باید هزار و خرده‌ای کیلومتررا برویم تا به جنوب برسیم، درست است که باید چند روز از سر کار مرخصی بگیریم تا بتوانیم این خطه زیبا را ببینیم اما اگر واقعا بخواهید که دیدنی های جنوب ایران را ببینید ما به شما کمک می‌کنیم.

 

در سفرهای ژیوار بعد مسافت به کمک قطار و هواپیما حل می‌شود. کسانی که به هر دلیل دوست دارند با هواپیما بروند برایشان بلیط هواپیما تهیه می‌کنیم اما برنامه اصلی ما با قطار است. تقریبا همه موافقند که سفر با قطار خیلی خوش می‌گذرد و ساعت‌هایی را که آنجا با هم میگذرانیم به سختی نمی‌گذرد که هیچ اغلب باید مواظب بود تا به خاطر سر و صدای خنده‌ها و شوخی‌ها مهماندار به ما تذکر ندهد. جنوب ایران این خط ساحلی دوهزار کیلومتری است که هر گوشه‌اش زیباست و باید زمان گذاشت و دید. این بار ما جزیره قشم را انتخاب کرده‌ایم.