سفرنامه تور اسالم به خلخال ( تور خلخال به اسالم )

 

برنامه پیاده روی در جنگل های خلخال تا اسالم ( تور اسالم به خلخال ) در هفته دوم آبان ماه با حضور 15 نفر از دوستان برگزار شد. ساعت نه شب از میدان آزادی حرکت کردیم و حدود شش صبح به روستای  اندبیل در 5 کیلومتری خلخال که 2078 متر از سطح دریا ارتفاع دارد رسیدیم و بعد از خوردن صبحانه در آلاچیق ها آماده حرکت شدیم. حدود بیست دقیقه در مسیری با شیب نسبتا قابل توجه که دو طرفش درختان فندق بود حرکت کردیم. دیدن خانه های کنار دره منظره ای بسیار دلچسب بود. درختان جنگل خلخال تقریبا خزان زده بودند و رنگ های بسیار زیبایی داشتند. به کفی رسیده بودیم و بعد از چند دقیقه استراحت و گرفتن عکس به سمت جتگل های اسالم به خلخال براه افتادیم .مسیر کفی بود و هر از گاهی شیب کمی پیدا می کرد.جز ما در مسیر گروه دیگری نبود.

 

تور اسالم به خلخال

 

کم کم از مسیر پاکوب خارج شدیم و داخل جنگل خلخال رفتیم. هوا بسیار خوب بود. در مسیر به چشمه آبی برخوردیم که در کنار مسیر جریان داشت و آب زلالی نیز داشت. حدود ساعت 1:30 بود که به روستای ناو بالا رسیدیم و پس از استراحت و صرف ناهار و عکس گرفتن دوباره به راه افتادیم.در ادامه مسیر بعد از حدود بیست دقیقه به روستای ناو در دل مسیر خلخال به اسالم رسیدیم. روستای ناو مسجد و مدرسه و خانه های بیشتری نسبت به روستاهای اطراف دارد. در توقف کوتاهی که در روستا داشتیم و صحبت با اهالی روستا ، به ما پیشنهاد ِ اقامت در روستا را دادند ولی از آنجاییکه ما قصد اقامت در چادر و برپایی کمپ را داشتیم ، از آنها تشکر کردیم و به مسیر ادامه دادیم.کمی جلوتر، جلودار ِ ما با یکی از محلی های آنجا صحبت کرد و با مهمان نوازی بی نظیر ایشان قرار شد که ما در مزرعه ایشان چادرهای خود را برپا کنیم. حدود ساعت 4:30 بود که ما به محل مورد نظر رسیدیم و بعد از هماهنگی لازم ، چادرها را برپا کردیم. چند نفر از بچه ها به دنبال جمع کردن چوب برای برپا کردن آتش رفتند، بقیه بچه ها هم مشغول رسیدگی به کارهای مربوط به کمپ و شام شدند. مراسم درست کردن شام و خوردن آن بسیار لذت بخش بود و دوستان ِ محلی را هم برای شام دعوت کردیم.بعد از شام ،چای هیزمی درست کردیم و سرپرست برنامه فردا را به ما اعلام کرد.قرار بر این بود که فردا هفت صبح بیدار شویم.کم کم بچه ها توی چادرهایشان رفتند و تنها سه نفر از بچه ها شب را کنار آتش سپری کردند.صبح ساعت شش صبح بیدار شدم و بعد از دیدن طلوع خورشید و دیدن دریای ابر بسیار چشم نواز، با آقا مصطفی همراه شدم.بعد از چند دقیقه آقا مصطفی برای ما شیر داغ آورد و بچه ها که کم کم بیدار شده بودند بسیار از خوردن آن لذت بردند.با آقا مصطفی و دختر و پسرش عکس یادگاری گرفتیم و بعد از خوردن صبحانه ، چادرها را جمع کردیم و آماده حرکت شدیم.ساعت 9.30 بود که در پایان مسیر پاکوب خلخال به اسالم و البته ماشین روی روستا، سوار نیسان شدیم و قبل از رسیدن به راهی که به سمت جاده اصلی می رفت پیاده شدیم و دوباره در مسیر جنگلی پیاده روی کردیم.هوا کمی بارانی بود و هوا با طراوت. در قسمتی از مسیر به رودخانه رسیدیم که مسیر عبور سخت و ریزشی داشت. در این قسمت از مسیر تک تک و با احتیاط زیاد عبور کردیم و دوباره به منطقه جنگلی خلخال به اسالم رسیدیم که درختان بسیار بلند و تنومندی داشت. ساعت حدود 2 بود که برای خوردن ناهار توقف کردیم و بعد از استراحت دوباره به راه افتادیم.کم کم از صدای جنگل کم می شد و صدای ماشین و جاده ها شنیده می شد. به روستای لاکه تاشون رسیدیم که در نزدیکی جاده اصلی قرار داشت و یک پرورشگاه ماهی نیز در آنجا بود.ساعت حدود 4:45 بود که به جاده رسیدیم و بعد از تماس با راننده و مطلع شدن از محل قرار به کنار جاده رفتیم.ساعت 8به فومن رسیدیم و در رستورانی که آقای راننده می شناخت، شام خوردیم و به سمت تهران حرکت کردیم.

 

تور اسالم به خلخال

 

نویسنده زویا نیک نام