سفرنامه کردستان، قسمت سوم

 

قسمت دوم

 

 

یک صبح زیبا - نمای دریاچه از اتاق هتل

 

 

نمای پشت ساختمان هتل

 

 

ورودی لابی پر است از گل های محبوب من...

 

بعد از خوردن صبحانه و تحویل اتاقها، سراغ بازار را گرفتیم. بازار قدیمی و پاساژهای مریوان در خیابان جمهوری قرار دارند. بسیاری از گردشگران در ابتدای امر به اشتباه سراغ بازارچه مرزی را می گیرند که با راهنمایی افراد محلی متوجه می شوند بازار مرزی جای مناسبی برای رفتن نیست. اگر قصد خرید دارید، بهتر است صرف نظر کنید. قیمتها با تهران فرق چندانی ندارند.

 

 

بازار مریوان

 

 

 

از این نوشته چیزی دستگیرتان می شود؟ عکس بعدی را ببینید:

 

 

 

صاحب گاری بوته های نخود میفروشد، البته نارس چیده می شوند.

مردم یک دسته را ۱۰۰۰ تومان می خرند و نخود ها را از غلاف در می آورند و می خورند. رضا در کودکی نخود خورده بود و به محض دیدنشان پیشنهاد خرید داد. لطیف، کمی شیرین و بسیار خوشمزه تر از نخود رسیده استپیر و جوان و مرد و زن، حتی گداهای نشسته کف خیابان را مشغول خوردن نخود می یابید. پوکه های نخود هم سرانجامی جز کف خیابان ندارند. باز جای شکرش باقیست گیاه است و خوردنش برای پرندگان احتمالا مضر نیست. رضا یک حساب سرانگشتی کرد و به این نتیجه رسید که اینطور فروختن نخود بیشتر منفعت دارد تا صبر کردن برای رسیدن محصول!

نوبت گشتن دور دریاچه بود...

 

از لذت دور زدن دریاچه مانینجو یا هوان کی یم، به این نتیجه رسیده ایم که در صورت امکان، دور زدن دریاچه، یکی از باید های سفر است. صبح از کارمند هتل پرسیده بودیم چقدر طول می کشد تا با ماشین دریاچه را دور بزنیم. باید تا نزدیکی مرز باشماق می رفتیم و از روستاهای اطراف و باغهای میوه حوالی دریاچه گذر می کردیم. حدود ۴۰ دقیقه راه بود. بعد از دیدن بازار با مبلغ ۱۵ هزار تومان یک ماشین گرفتیم و دور دریاچه را گشتیم. جایتان سبز! بسیار سفر مطبوعی بود. در نزدیکی های مرز وارد روستاهای اطراف شدیم و به گفته راننده فصل رسیدن میوه ها، روزهای جمعه، این مسیر جای سوزن انداختن نیست. برای عکاسی، فقط یک بار ماشین را متوقف کردیم.

 

پایان قسمت سوم

برگرفته از وبلاگ کوله پشتی نارنجی